در پایان نتیجه می گیریم که منظور از فرهنگ عمومی آن جزء ازفرهنگ جامعه است که توزیع آن به نمودار 1 نزدیک باشد اما به دلیل گسترش و توسعه جوامع کوچک اوله و تقسیم کار تفاوت میان اعضای جامعه مورد قبول واقع شده و توزیع عناصر و اجزای فرهنگ به سوی توزیع نرمال گرایش یافت.
عوامل مؤثر بر تغییر فرهنگ عمومی:
رضایت و جنسیت
در فاصله ی سال های 53 تا 74 ، میزان نارضایتی از 80 درصد به 7/27 درصد کاهش یافته است . اما سهم زن و مرد در این کاهش یکسان نیست . تحقیقات نشان می دهد که میزان رضایت از وضع مالی افزایش داشته است . اما این افزایش برای زنان بیش از مردان است . نسبت نارضایتی از درآمد نزد زنان کمتر است . شاید این امر ناشی از پایین بودن انتظارات آن ها از بازار کار باشد . زنان از شغل خود ، بیش از آن که درآمد و تقاضای اقتصادی داشته باشند ، نوعی انتظار اجتماعی دارند . شغل برای زنان زمینه ی حضور و مشارکت و دستیابی به هویت مناسب است . از فرضیه ای که از طرف اینگلهارت مطرح شده بر می آید که کاهش فاصله بین زن و مرد ناشی از تطابق آرزو ، وضعیت و خو گرفتن به صفات ثابت است . داده های مربوط به رضایت از سلامتی خود و خانواده خود نشان می دهد که نسبت نارضایتی به میزان اندکی افزایش یافته است . این امر ممکن است ناشی از افزایش سطح توقعات افراد نسبت به سلامتی باشد ، اما این نارضایتی در مردان بیش از زنان افزایش داشته است . میزان رضایت از زندگی خانوادگی ، به طرز محسوسی افزایش نشان می دهد . اما فاصله ی بین دو پژوهش که در سال 53 و 74 انجام شده ، میزان نارضایتی به یک سوم تقلیل یافته است . در این خصوص کاهش نارضایتی در بین زنان محسوس تر است . افزایش رضایت زنان را می توان به موقعیت نسبتاً بهتر آن ها در خانواده نسبت داد . اهمیت زنان و پذیرش اهمیت نقش آن ها ممکن است رضایت از زندگی خانوادگی را افزایش داده باشد . تضعیف تصورات سنتی در مورد نقش زنان و پذیرش مشارکت اجتماعی آن ها از سوی خانواده ، تفاهم بیشتری را در خانواده سبب شده است . نسبت عدم رضایت از شانس و اقبال ، در فاصله ی سال های 53 تا 74 ، 4/16 درصد کاهش یافته است . اما نسبت نارضایتی در بین زنان با کندی بیشتری کاهش می یابد . شاید دلیل این امر را بتوان به مواردی چون میزان برابری فرصت در بازار کار ، حقوق اجتماعی ، جایگاه و منزلت اجتماعی آن ها نسبت داد .
نارضایتی از زندگی در شهر و روستا ، از سال 53 تا 74 بیش از دو برابر شده است . نارضایتی مردان 5/1 برابر افزایش داشته است . احتمالا حضور بیشتر مردان در شهر و بیرون از خانه ، شناخت و انتظار آن ها از معیارهای زندگی شهری را افزایش داده و این امر باعث افزایش میزان نارضایتی در میان آن ها شده است . از سوی دیگر پیوند هرچه بیشتر با شهر محل زندگی باعث افزایش شناخت و در نتیجه افزایش انتظارات می شود .
تصویر کلی
مقایسه ی داده های مربوط به رضایت به تفکیک جنسی نشان می دهد که دو تغییر مهم در این شاخص روی داده است .
الف) در سال 53 زنان به طور متوسط از زندگی خود ناراضی تر از مردان بودند ، اما در سال 74 این رابطه دگرگون شده و مردان ناراضی تر از زنان بوده اند .
ب) اطلاعات پژوهش انجام شده در سال 53 نشان می دهد که تنها در حوزه های زندگی خانوادگی و سلامت فردی و وضع تحصیلی ، زنان بیش از مردان ناراضی بوده اند . در سایر موارد نارضایتی مردان بیشتر از زنان است . بیشترین نارضایتی در این سال ( 53 ) در مرحله ی اول وضع تحصیل ، مرحله ی دوم سلامت فردی و مرحله ی سوم نارضایتی از زندگی خانوادگی قرار دارد . به دلیل تفکر سنتی ، زنان غالبا خود را با هر شرایط نامطلوب سازگار می کنند و موقعیت پایین تر را می پذیرند تا بنیاد خانواده حفظ شود . اما به تدریج با پیشرفت اجتماعی ، گسترش رسانه ها و آموزش بیشتر ، زنان از فرهنگ سنتی فاصله گرفته اند . این امر باعث شده نقش های سنتی را کم تر بپذیرند و این خود باعث نارضایتی آن ها از چنین نقشی است .
رضایت و سواد :
میزان رضایت از وضع خانوادگی بر حسب سواد در سال 53 تا 74 افزایش داشته است .بالاترین نارضایتی از وضع خانوادگی در گروه های بی سواد و کمترین آن به گروه های تحصیلات عالی مربوط می شود .
نتایج پژوهش حاکی است سواد به عنوان یک متغیر مستقل بر میزان رضایت از زندگی خانوادگی موثر است . در سال 53 رضایت مالی بیشترین رابطه را با سطح سواد دارد . نارضایتی در میان افراد بی سواد و کم سواد بالا است . به میزانی که سواد افراد افزایش می یابد ، میزان نارضایتی کاهش می یابد . با آنکه احتمالا رضایت گروه تحصیل کرده از درآمد خود ناشی از میزان درآمد آن هاست ولی در فاصله ی دو پژوهش نارضایتی آن ها افزوده شده است . بر خلاف دیگر سطوح تحصیلی ، نسبت نارضایتی از درآمد در میان گروههای دارای تحصیلات عالی افزایش یافته است . این تغییرات ممکن است بازتاب بهبود نسبی درآمد در گروه های کم سواد – که معمولا اقشار پایین تر را تشکیل می دهند – باشند . در کنار آن باید به تحرک اجتماعی سریع و شتابان در گروه هایی از جامعه که از سواد کمتری برخوردارند اشاره کرد .
گروه تحصیلات عالی در مقایسه با گروه هایی که از درآمد بالایی برخوردارند و در عین حال تحصیلات کمتری دارند دچار نوعی حس اجحاف و فقدان عدالت می شوند . از سوی دیگر با افزایش تعداد آموزش دیدگان دانشگاهی و گسترش آموزش عالی در کشور ، عرضه ی نیروی انسانی تحصیل کرده ، افزایش پیدا کرده ، اما به موازات این افزایش ، تقاضا برای این افراد افزایش نیافت . مشکلات بخش اداری دولتی در جذب آنها ، پایین بودن نرخ رشد صنعتی و کشاورزی ، موجب پایین آمدن درآمد این گروه شد .
در مورد شانس و اقبال ، نسبت نارضایتی کم و بیش با افزایش سواد ، افزایش می یابد . بالاترین نسبت نارضایتی در گروه دارای تحصیلات عالی مشاهده می شود و کمترین به گروه کم سواد است .
در سال 74 بالاترین نارضایتی از شانس و اقبال به دارندگان تحصیلات متوسطه و دیپلم و کمترین به تحصیلات ابتدایی است . رضایت از سلامتی خود و خانواده در سال 53 با افزایش سواد افزایش می یابد . بالاترین نسبت نارضایتی به گروه بی سواد است .. این نارضایتی ناشی از امکانات و دسترسی هاست . به تدریج که سواد افزایش می یابد امکانات ، دانش و شناخت وی در مورد ضوابط بهداشتی و سلامتی نیز افزایش می یابد ، در نتیجه میزان نارضایتی کاهش می یابد .
در مورد رضایت کلی چند تغییر مهم روی داده است :
الف) نسبت نارضایتی در کل کاهش داشته است
ب) در مورد گروه های دارای تحصیلات متوسطه و عالی ، تغییرات در جهت معکوس روی داده است .
ج) تفاوت بین گروه های تحصیلی کاهش یافته است .
رضایت و سن
داده های به دست آمده از دو پژوهش حاکی از افزایش چشمگیر در رضایت مالی است . در سال 53 بیشترین نارضایتی در گروه سنی بالاتر مشاهده می شود . در گروه های سنی پایین تر نارضایتی کمتری وجود دارد . این امر را می توان به تحصیلات نسبت داد . گروه های سنی پایین تر ، تحصیلات بیشتری دارند و در نتیجه از موقعیت شغلی بهتر و درآمد بیشتری برخوردارند . در سال 74 کمترین نارضایتی متعلق به گروه 24-16 سال است . بیشترین نارضایتی در گروه 54-45 مشاهده می شود . این امر ممکن است حاصل پدیده های زیر باشد :
الف) گروه های سنی جوان از یک سو به دلیل درگیری کمتر با زندگی و از سوی دیگر به سبب امید به آینده و احتمال دگرگونی در شرایط اقتصادی ، وضع موجود خود را رو به بهبود می دانند و یا دست کم احتمال بهبود در آن را می دهند . نکته ی مهم دیگر تعهدات مالی است که با افزایش سن افزایش می یابد . جوانان غالبا متکفل هزینه های خود هستند و تعهدات آن ها در حوزهی خانواده ی کوچکی است که تشکیل داده اند ؛ در حالیکه سالخوردگان از یک سو هزینه های خانواده و از سوی دیگر متکفل هزینه های جوانان خود و خانواده هایشان هستند .
ب) افزایش رضایت مالی در تمام گروه های سنی مشاهده می شود . گروه هایی که در سال 53 رضایت زیادی داشتند در سال 74 رضایت آن ها کاهش داشته است . این امر ممکن است به دلیل تغییرات شدید اقتصادی و اجتماعی باشد که در این دوران روی داده است . در مورد وضع خانوادگی رضایت به سطح بالاتری افزایش یافته است . در سال 53 رضایت از وضع خانوادگی در سنین پایین تر بیشتر است . رضایت از شانس و اقبال در گروه سنی جوان و سالخورده کمتر است . اما در گروه های میانی عدم رضایت کمتر است . در سال 53 عدم رضایت از شانس و اقبال دگرگون شد . جوانان بالا ترین عدم رضایت را ابراز کرده اند . رضایت از سلامتی با سن رابطه ی مستقیم دارد . هرچه سن بالاتر می رود میزان رضایت از سلامتی کاهش می یابد .
در سال 53 رضایت از محل زندگی در سنین بالاتر بیشتر است . کمترین نسبت عدم رضایت متعلق به گروه سنی 55 سال و بیشتر است و بالاترین نسبت عدم رضایت در گروه سنی 24-15 است .در مورد رضایت کلی نیز سن موثر است . افزایش سن باعث سطوح بالاتر نارضایتی می شود .
ساخت خانواده:
خانواده مرکب از گروهی از افراد که از طریق خون،ازدواج با فرزند خواندگی که به یگدیگر مربوط و منسوب بوده،وبرای مدتی طولانی و نامشخص باهم زندگی می کنند.
باید توجه داشته باشد که از فرهنگی به فرهنگ دیگر،تنوع بسیاری در ساحت خانواده ملاحظه می شود و این تنوع ممکن است به صورتهای بسیاری در ساحت خانواده ملاحظه می شود و این تنوع ممکن است به صورتهای بسیار گوناگونی در جوامع انسانی وجود داشته باشدت
تک همسری:عبارت است است از ازدواج یک زن با یک مرد و این شایع ترین صورت زناشویی را تشکیل می دهد.
غالب دولتهای یک رشته ممنوعیتهای قانونی را برای فردی که بیش از یک زن داشته باشد اعمال می کنند و همین موضوع در مورد زن نیز صادق است.
چند همسری عبارت است از:ازدواج یک شخص اعم از زن یا مرد با بیش از یک همسر است.
در جوامعی که چند همسری شیوع دارد این امر نمادی از پایگاه اجتماعی فرد محسوب می شود.
چند شوهری نوعی چند همسری است که ازدواج یک زن با بیش از یک مرد را مشخص می کند.
چند شوهری در جوامعی معمول بوده که در آن زندگی بسیار دشوار،زمین نایاب و نگه داشتن زنها با محذورات اقتصادی فراوانی همراه بوده است.
چند زنی:یکی از صورتهای چند همسری است که ازدواج یک مرد با بیش از یک زن را مشخص می کند.
خانواده هسته ای:
عبارت است از واحد خانوادگی بنیانی که شامل شوهر،زن و فرزندان است.این گونه واحدها را گاهی خانواده ی زن و شوهری می نامند.
خانواده گسترده:
بر اساس مناسبات خونی،شمار زیادی از افراد،از جمله والدین،فرزندان،پدربزرگ ها،و مادربزرگ ها،عمه ها،عموها،خاله ها،پسر عموها و عمه و دایی زاده را شامل می شود.به این خانواده گاهی خانوار(هم خون)نیز اطلاق می شود.خانواده گسترده عمده ترین شکل خانواده در اجتماعات روستایی و عشایری است؛یعنی در خانواده هایی که خود کفایی برای ادامه زندگی اهمیّت خاصی دارد و نیازهای مقابل اقتصادی،اجتماعی و احساسی افراد را گروه وسیع خویشاوندی برآورده می سازد.
خانواده پدر مکان:
اقامت گاهی است که زوج جدید با خانواده شوهر در آنجا ساکن می شوند و با هم زندگی می کنند.رسم این است که مسن ترین مرد آن خانواده از اقتدار برخوردار است و مهمترین تصمیمات را او در خانواده می گیرد.به چنین خانواده ای پدر سالار نیز می گویند.
خانواده مادر مکان:
خانواده مادر مکان خانواده ای است که زوج جدید با خانواده جدید(زن)در یک جا زندگی می کنند.
در خانواده ی مادر مکان اقتدار و نظارت وارث به خانواده زن تعلق دارد و نوع خانواده را مادر سالار می گویند.
خویشاوندی:
به شبکه نسبتاًوسیعی از روابط بین افراد گفته می شود که از طریق نسبتی با سببی و از طریق فرزندپذیری به یکدیگر مرتبط اند.
تأثیر صنعتی شدن و شهرنشینی بر خانواده:
عمده ترین پیامد و نتیجه ی حرکت از خانواده ی سنتی روستایی به سمت خانواده شهری و صنعتی جدید،تحول از نظام خویشاوندی گسترده به خانواده هسته ای غالب بوده است.
با تغییر کار کردن خانواده از حالت یک واحد تولیدی و مصرفی به یک واحد مصرفی صرف،دیگر نیازی به استفاده از تعداد بسیار فرزندان و اعضای دیگر خانواده ی وسیع وجود نداشت به استفاده از تعداد بسیار فرزندان و اعضای دیگر خانواده ی وسیع وجود نداست که در کنار کار خانوادگی،به طور دسته جمعی شرکت جویند.
آثار صنعتی شدن بر خانواده:
پیوندهای خانواده های گسترده به دلیل سه گونه زیر پیش از پیش سست و ضعیف شده است؛نخستین آنکه در جامعه شهری باید از لحاظ جغرافی پیوسته جابه جا شود.دوم آنکه گروهای رسمی برای حل مسائل و مشکلات مردم جای گروه های خویشاوندی و سنتی رامی گیرند.سوم آنکه افراد فرصت پیدا کرده اند که با کار و تلاش،پایگاه مطلوب و دلخواه خود را در جامعه به دست آورند.بدین معنی که از این پس افراد برای کسب منزلت اجتماعی،فقط وابسته به خانواده خود نبوده،از طریق تحصیلات و محیطهای اجتماعی،منزلت اجتماعی دلخواه را کسب می کنند.
انتخاب همسر:
در بسیاری از جوامع،انتخاب همسر تحت مقررات و نظارت قواعد درون همسر گزینی و برون همسر گزینی قرار دارد.قاعده درون همسری حکم می کند که فرد ازدواج کننده در داخل گروه معینی که به آن تعلق دارد ازدواج کند و قاعده برون همسری،ازدواج را در بیرون از دایره گروه خاصی که فرد بدان تعلق دارد تجویز می کند.همسرگزینی با دو روش مختلف انجام می گیرد.روش اول که در آن انتخاب معمولاً بر اساس عشق و علاقه استوار است،انتخاب آزادانه دوطرف اهمّیت دارد.در روش دوم،انتخاب در اختیار خانواده هاست و والدین در مورد همسرگزینی فرزندانشان تصمیم می گیرند.
کارکردهای خانواده:
1-نظم بخشیدن به رفتارهای جنسی و تولید مثل:انسان در عین حال که یک موجود
اجتماعی است،یک موجود زیستی نز هست و بدین لحاظ دارای علایق جنسی و تمایلات است که باید ارضاءشود.جامعه در نظم بخشین به مسائل جنسی مسئولیت دارد.شیوه های دخالت در چامعه در مسئله روابط جنسی،از ممنوعیتهای قاطع و مجازات خلافکاران-جز در مورد همسر-آغاز می شود و تا تشویق به روابط قبل از ازدواج یا روابط غیر معمول جنسی-در بعضی جوامع-را در بر می گیرد.تابلوی ممنوعیت(ازدواج با محارم)به طور اخص روابط جنسی را بین برادران و خواهران،والدین و فرزندان و نوه ها و ازدواج با فرزندان خواهر و برادر و...را از هر دو جنس،شدیداً ممنوع می کند.این تابلوی ممنوعیت ازدواج با محارم،تقریباًحالت جهان شمول و فرهنگی دارد.
2-مراقبت و نگهداری از کودکان،معلولان،سالمندان
3-اجتماعی کردن کودکان:خانواده پس از تولد فرزندان برای یک مدت نسبتاً قابل توجه،تنها گروهی است که کودکان با آن تماس مستمر دارند.به همین دلیل خانواده در شکل گیری وجهه نظرها،ارزشها و باورداشتهای کودک نقش اصلی را برعهده دارد و بر نوعی روابط ای که فرد با عوامل و نهادهای اجتماعی دیگر دارد تاثیر می گذارد.
4-تثبیت جایگاه اجتماعی و تعیین پایگاه ها:سه نوع از نخستین قواعد تبار موجود در جوامع عبارت است از پدر تباری(که در آن،کودک در خط خانواده پدری پیوند خویشاوندی خود را حفظ می کند)مادر تباری(کودک با گروه خویشان مادری پیوند خود را حفظ می کند)و دو تباره(که کودک هم با گروه نسبی پدر و هم گروه نسبی مادر،پیوند خود را حفظ می کند)
5-فراهم کردن امنیت اقتصادی
در جوامع صنعتی،خانواده کارکردهای خود را از دست می دهد:
در جامعه شهری و صنعتی،خانواده بسیاری از کارکردهای خود را به دیگر نهادهای اجتماعی واگذار کرده است.در این جوامع،به دلیل تخصصی شدن تقسیم
کار،هر شخص ملزم به انجام یک وظیفه اقتصادی معین است.در نتیجه،کارکرد اجتماعی کردن از وقتی که کودک به سن پنج شش سالگی می رسد،از خانواده گرفته می شود و به مدرسه واگذار می گردد.همچنین بسیاری از کارکردهای اقتصادی از واحد خانواده به جاهای دیگر منتقل شده است.
نقش حمایتی خانواده را نیز دولت ومذهب و آوزش و پرورش،از طریق نهادهای ترتیبی،به عهده گرفته است.به خصوص آموزش های مذهبی که در گذشته عمدتاًدر دست خانواده بود و اکنون بر عهده نهادهای رسمی مذهبی گذاشته شده است.
طلاق:
تغییر وتحولات ناشی از توسعه ی صنعت و شهرنشینی،میزان طلاق را در کشورهای جهان سوم-از جمله ایران-افزایش داده است.تزلزل ارزشها،زندگی شهرنشینی و تحرک جغرافیایی،تاثیر انکارناپذیری بر خانواده داشته است،کارکردهایی را که خانواده،درگذشته داشته کاهش داده است.در مقایسه با یک جامعه کشاورزی،انحلال خانواده در محیط شهری وصنعتی،بسیار آسان تر و راحت تر صورت می گیرد.به علاوه طلاق در یک جامعه شهری و صنعتی قبح کمتری دارد.طلاق یک راه حل اجتماعی پذیرفته شده برای ازدواج هایی است که با موفقیت همراه نیست.
دلایل طلاق:
شاید عمده ترین دلیل طلاق،توقعات بسیاری از هریک از طرفین ازدواج از دیگری قبلاًداشته یا دارد.این انتظارات،پایگاه های اجتماعی آینده آنان،رابطه جنسی،شهرت،سلامت جسمانی،امنیت شغلی و نقش خاص هریک در مقابل دیگر را شامل می شود.
دگرگونی در ساخت خانواده:
تغییرات ساختی در خانواده های عصرجدید،حاصل کوچک شدن حجم خانوار،دگرگونی در وجهه نظرها و برداشت ها از مسئله طلاق و دگرگونی ها یی است که در نقش مرد وزن به وجود آمده است.کاهش حجم خانواده،خود تحت تأثیر چند عامل بوده است یکی از این عوامل تغییر در نقش فرزندان است که با حرکت از جامعه اساساً کشاورزی محدود،به جامعه وسیع شهری و صنعتی همراه بوده است.عامل دومی که در کاهش حجم خانواده موثر بوده است،بالا رفتن مستمر سطح آموزش و پرورش بوده است.زوجی که از سطح بالای تحصیلات برخوردارند،به کاهش تعداد فرزندان گرایش دارند.سرانجام،سومین عامل،توزیع وسایل جلوگیری از بارداری و مشاوره ی خانوادگی است.
آرمان :
IDEAL
آرمان
اجتماعی:
SOCIAL
IDEAL
ارتباط: COMMUNICATION
ارز:
EXCHANGE
;CHANGE
ارزشها:
VALUES
از
خود بیگانگی:
ALIENATION
ازدواج:
MARRIAGE
انتظارات نقش:
ROLE EXPECTATION
استبداد: DESPOTISM
اقتدار:
AUTHORITY
انجمن:
ASSOCIATION
انحراف: DEVIANCE
بوروکراسی
: BUREAUCRACY
بیماری روانی:
MENTAL ILLNESS
بیکاری:
UNEMPLOYMENT
بیکاری
پنهان: DISGUISED UNEMPLOYMENT
بی هنجاری:
ANOMIE
پول: MONEY
تضاد
: CONFLICT
تعادل اجتماعی:
SOCIAL EQILIBRIUM
تعامل اجتماعی:
SOCIAL INTERACTION
تعارض نقش:
ROLE CONFLICT
تغییر فرهنگی:
CULTURAL CHANGE
تکامل فرهنگی : CULTURAL
EVOLOUTION
تقاضا: DEMAND
تقسیم کار:
DIVISION OF LABOUR
تقلید:
IMITATION
تورم: INFLATION
توسعه:.
DEVELOPMENT
تولید:
PRODUCTION
ثروت
: WEALTH
جامعه:
SOCIETY
جامعه پذیری :
SOCIALIZATION
جامعه توده وار:
MASS SOCIETY
حافظه: MEMORY
حجم
پول: MONEY STOCK
حزب:
PARTY
حقوق اجتماعی: SOCIAL RIGHTS
حقوق سیاسی: POLITICAL RIGHTS
حکومت:
GOVERNMENT
خانواده: FAMILY
خدمات:
SERVICES
خرده نظام اجتماعی: MICRO
SOCIAL SYSTEM
خرده نظام فرهنگی: SUB -
CULTURE
خود: SELF
خودآگاهی:
SELF-CONSCOUSNESS
خود آیینه سان: LOOKING
GLASS SELF
خود اجتماعی: SOCIAL SELF
خود
ارزیابی شونده (من): I
خود ارزیابی کننده (خودم):
ME
خود شیفتگی :
NARCISSISM
خودکاری: AUTOMATION
خودکشی:
SUICIDE
درونی شدن فرهنگ:
INTERNALIZATION OF CULURE
دگرگونی اجتماعی:
SOCIAL
CHANGE
دل زدگی(دلسردی) از نقش:
ROLE DISTANCE
دموکراسی:.
DEMOCRACY
دولت:
STATE
دیکتاتوری: DICTATORSHIP
دیگری
نوعی (عام):
GENERALIZED OTHER
دیگر
مهم (خاص: SPECIFIED OTHER
رابطه
اجتماعی: SOCIALRELATION
رژیم سیاسی:
POLITICAL REGIME
رشداقتصادی:
ECONOMIC GROWTH
رسانه های جمعی :
MASS MEDIA
رفتار:
BEHAVIOUR
روستا (جامعه ی قومی یا روستایی :
FOLK SOCIETY
ساختار اجتماعی:
SOCIAL STRUCTURE
سازمان: ORGANIZATION
سندیکا:
SYNDICATE
سیاست های پولی:
MONETARY POLICIES
سیاست های مالی:
FISCAL POLICIES
شأن اجتماعی (اعتباراجتماعی):
PRESTIGE
شبکه ی(مجموعه ی) نقش :
ROLE SET
شخصیت:
PERSONALITY
رفتار: BEHAVIOUR
شغل:
OCCUPATION
طبقه اجتماعی:
SOCIAL CLASS
شورش (طغیان ): REBELLIO
شهر:
CITY
شهروند: CITIZEN
طبقه
اجتماعی: SOCIAL CLASS
عرضه:
OFFER
علم
SCIENCE
عنصر فرهنگی: CULTURAL TRAIT
فرهنگ:
CULTURE
فرهنگ درونی شده:
INTERNALIZED CULTURE
فشار نقش :
ROLE STRAIN
فقر مطلق:
ABSOLUTE POVERTY
فقر نسبی :
RELATIVE POVERTY
فنّآوری:
TECHNOLOGY
قانون:
LAW
قانون اساسی:
CONSTITUTION LAW
قوم مداری:
ETHNOCENTRISM
قدرت: POWER
قدرت
اجتماعی: SOCIAL POWER
قیمت: PRICE
کارکرد
اجتماعی : SOCIAL FUNCTION
کالا:
GOOD
کنترل اجتماعی:
SOCIAL CONTROL
کنش اجتماعی (عمل اجتماعی):
SOCIAL ACTION
کودتا:
COUP D'ETA
گروه اجتماعی:
SOCIAL GROUPS
گروه قومی: ETHNIC
GROUP
مالیات: TAX
مجموعه ی
فرهنگی: CULTURAL COMPLEX
محیط اجتماعی:
SOCIAL MILIEU
مخالفت: OPPOSITION
مشارکت:
PARTICIPATION
مشروعیت:
LEGITIMACY
مصرف:
CONSUMPTION
معنی : MEANING
مهاجرت:
MIGRATION
ملت: NATION
منزلت:
STATUS
نابرابری :
INEQUALITY
نظام: SYSTEM
نظام اجتماعی: SOCIAL
SYSTEM
اقتصادی:
ECONOMIC
SYSTEM
نظام سیاسی: POLITICAL SYSTEM
نظریه ی برچسب
زنی: LABELLING
THEORY
نیاز: NEED
نفوذ:
INFLUENCE
نقش اجتماعی: SOCIAL
ROLE
نقش انتسابی : ASCRIBED ROLE
نقش
اکتسابی: ACHIVED ROLE
نماد:
SYMBOL
نو آوری (بدعت):
INNOVATION
نهاد اجتماعی:
SOCIAL INSTITUTION
نهادی شدن:
INSTITUTIONALIZATION
واپسماندگی فرهنگی:
CULTURAL LAG
هم چشمی:
EMULATION
هنجار:
NORM
هوش: INTELLIGENCE
هویت
: IDENTITY
هویت شخصی :
SELF-IDENTITY
آرمان
: IDEAL
«این مفهوم آن چه را که کامل شمرده می
شود ،می رساند و به گونه ای نمونه و خاص در درون مجموعه ای معین اطلاق می
شود.وبا توجه به این محتواست که اصطلاح آرمانی برای مشخص ساختن هر نما یا
مدلی که هدف یا مرجع عمل شناخته می شود وبه این عنوان به کار می آید، مورد
استفاده قرار می گیرد.»
آرمان اجتماعی:
SOCIAL IDEAL
«درهر
جامعه، آرمان اجتماعی،یعنی تصوری از یک نظم فرهنگی ، اجتماعی- سیاسی و … که
اکثریت مردم در تنظیم رفتار خویش آن را به عنوان مرجع می شناسند ، و در
اندیشه ی آن مردم ، چنین تصوری از یک نظم عالی همچون داده ای عادی تجلی
نمی کند ، بلکه به عنوان گونه ای نمونه وخاص در ذهن متبادر می شود.
رسمیت و رواج ارزشهای غالب ، شکل و صورت سلسله مراتب ارزشهای پذیرفته شده ،
آرمانی را که افراد جامعه در ذهن دارند ، تشکیل می دهند.»
آشوب
: RIOT «ظهور خشونت غیر قانونی علیه اشخاص ،
اموال یا هردو .»
اختراع: INVENTION
«اختراع را ترکیب اندیشه ها به صورتی نو و یا به هم آمیزی وسایل به
طرزی تازه جهت دست یابی به هدفی تعریف می کنند.»
ارتباط:
COMMUNICATION
«انتقال اطلاعات از یک فرد یا گروه به فرد یا گروه
دیگر. ارتباط شالوده ی ضروری هر گونه کنش متقابل اجتماعی است.»
ارز:
EXCHANGE
;CHANGE «ارز عبارت است از کلیه وسایل پرداخت خارجی اعم از پول
(اسکناس و مسکوک) و پول تحریری و اسناد مالی و تجاری از قبیل برات ، حواله ،
اوراق بهادار سفته و …که در معامله های خارجی به عنوان وسیله پرداخت
پذیرفته می شود.
به عبارت ساده تر می توان گفت به هر نوع وسیله ی پرداخت
خارجی ارزگفته می شود.»
ارزشها: VALUES
«آن
چه برای گروه و افراد آن مهم و مطلوب تلقی می شود ، ارزش است.»
«عقایدی
که افراد یا گروههای انسانی در باره آنچه که مطلوب ،مناسب، خوب یا بد است
دارند.»
«ارزشها احساسات ریشه داری هستند که اعضای یک جامعه
درآنهاسهیمند.همین احساسات غالباً اعمال و رفتار اعضای جامعه را تعیین می
کنند.»
«ارزش ، شیوه ای از بودن یا عمل است که یک شخص یا یک جمع به
عنوان آرمان می شناسد و افراد یا رفتارهایی را که بدان نسبت داده می شوند
مطلوب ومتشخّص می سازد»
از خود بیگانگی:
ALIENATION
«احساس
این که تواناییهای ما ، به عنوان انسان ، به وسیله ی موجودات دیگری در
اختیار گرفته شده است. این اصطلاح در اصل به وسیله ی مارکس برای اشاره به
فرافکنی قدرت های انسانی به خدایان به کار برده شد. او بعدها این اصطلاح را
برای اشاره به از دست دادن کنترل کارگران بر فرایند کار و بر محصول کارشان
بکار برد.»
«وضعیتی که در آن مردم کنترل خود را در باره ی دنیای
اجتماعی که خود ایجاد کرده اند از دست می دهند و در نتیجه خود را یک محیط
اجتماعی خصمانه ‹ بیگانه› می یابند.»
ازدواج:
MARRIAGE
«رابطه ای جنسی بین دو نفر که از نظر اجتماعی
پسندیده است. ازدواج تقریبا همیشه شامل دو فرد از جنس مخالف بوده و معمولا
اساس خانواده ی فرزند زایی را تشکیل می دهد.»
«پایه گذار خانواده ی زن و
شوهری ازدواج است و آن به رابطه ای قانونی ، عرفی یا دینی گفته می شود که
مرد و زن را برای شرکت دائم یا موقّت در زندگی به هم پیوند می دهد.»
انتظارات
نقش:
ROLE EXPECTATION
«هنجارهای اجتماعی مورد انتظار عموم ، که
چگونگی ایفای یک نقش را معین می کنند.»
استبداد:
DESPOTISM
«استبداد بر حکومتی سلطه جو دلالت دارد که
هیچ چیز ، قدرت خود کامه اش را محدود و متوقف نمی سازد .»
اقتدار:
AUTHORITY
«اقتدار را می توان به عنوان قدرتی به رسمیت
شناخته شده (مشروع ) ، پذیرفته ، محترم و مورد اطاعت تعریف کرد.»
انجمن:
ASSOCIATION
«یک گروه وسیع رسمی که هدفش سازماندهی افراد
بر محور منافع مشترک و متقابل اعضای آن است.»
انحراف:
DEVIANCE
«هر گونه رفتاری که منطبق بر انتظارات جامعه
نباشد.»
ایدئولوژی: IDEOLOGY
«اندیشه ها و باورهای
مشترکی که به توجیه منافع گروههای مسلط خدمت می کنند . ایدئولوژی ها در
تمام جوامعی که در آن نابرابری های نظام یافته و عمیق بین گروهها وجود دارد
یافت می شوند.»
اوراق بهاء دار: SECURITIES
«اسناد درآمد
سازی که قابل خرید و فروش باشند، و عمدتا شامل سهام می شوند و انواع آن
عبارت است از:الف-بهره ثابت (سهام ممتاز-سهام قرضه - اوراق قرضه) ب - اوراق
با بهره متغیر (سهام عادی) ج - دیگر اوراق بهاء دار (برات - سفته و بیمه
نامه عمر).»
ایفای نقش:
ROLE PERFORMANCE
«رفتار واقعی
فردی که نقشی را ایفا می کند.»
«به نمایش گذاشتن رفتاری که با نقشی که
فرد هم اکنون دارد سازگار باشد.»
باز اجتماعی شدن:
RE
SOCIALIZATION
«یک الگوی تغییر شخصیت که به واسطه آن فردی بزرگسال شیوه
های رفتاری را می پذیرد که متفاوت با شیوه های رفتار قبلی اوست.»
بازار:
MARKET
«منظور ارتباط مجموعه ی خریداران
وفروشند گان آن کالا و نحوه ی رفتار و عکس العمل آن ها نسبت به تغییر عوامل
اقتصادی است و نه ضرورتاً، مکان خاصی که به اصطلاح ‹بازار› نامیده می
شود.»
«بازار ، مکانی نظری است که در آن تقاضاهای خریداران با عرضه
های فروشندگان مواجه می شوند و با هم در جهت تعیین قیمت ،سازگاری می
یابند.»
بازی نقش :
PLAYING A ROLE
«به نمایش گذاشتن رفتاری
از یک نقش که شخص تا کنون نداشته است.»
«قرار گرفتن در موقعیت هایی
مشابه موقعیت واقعی و اجرای آن نقش. در این مرحله فرد نقش یا نقش هایی را
که می خواهد بر عهده گیرد بازی (تمرین ) می کند.»
بحران
اقتصادی:
ECONOMIC CRISIS
«نابسامانی شدید و عملکرد بد اقتصاد در
یک نظام اقتصادی معین را می رساند . بحران با پدیده ‹کسادی› در فعالیت
های اقتصادی ، ملازمت دارد.»
بحران مشروعیت:
LEGITIMATION
CRISIS
«ناتوانی نظام سیاسی در ایجاد تعهد ومشارکت کافی شهروندان
برای این که بتواند به طور شایسته حکومت کند.»
بودجه:
BUDGET
«بودجه سندی است شامل پیش بینی درآمدها و هزینه
های عمومی طی یک سال که با قدرت اجرایی مشخص و عملیات معین در جهت رسیدن به
اهداف تعیین شده تنظیم می شود.»
بوروکراسی :
BUREAUCRACY
«نوعی
سازمان که با سلسله مراتب آشکار اقتدار ، وجود قواعد و مقررات مکتوب ، و
مقامات اداری حقوق بگیر تمام وقت مشخص می شود.»
بیماری روانی:
MENTAL ILLNESS
«اختلال در شخصیت یا فرایندهای روانی .
روانکاوان دو نوع کلی اختلال روانی می شناسند : نژندی (شکل های ملایم تر
بیماری ، مانند حالت های اضطراب) و روان پریشی (شکل های حادتر اختلال ، که
در آن افراد تماس با واقعیت را آن گونه که به وسیله ی اکثریت جمعیت تعریف
می شود ، از دست می دهند.). »
بیکاری: UNEMPLOYMENT «بیکار
به کسی گفته می شود که می تواند کاری انجام دهد و شغلی داشته باشد ،
ولی شغلی پیدا نمی کند.»
«بیکاری تو قف اجباری کار توسط کار گران یا
مزد بگیران را می رساند، خواه به جهت پیدا نکردن کار ، خواه به دلیل اخراج
آنان از محل کار قبلی.»
بیکاری پنهان:
DISGUISED UNEMPLOYMENT
«حالتی که در آن نیروی کار بهفعالیت اقتصادی فاقد کارایی لازم
اشتغال یابد ، بیکاری پنهان گویند.»
«بیکاری پنهان یک بیکاری واقعی
نیست ، بلکه یک بیکاری نامطلوب است . در بیکاری پنهان ، قطع کار به چشم
نمی خورد ، بلکه کارگرانی بسیار در زمینه هایی به کار گرفته می شوند که در
آن ،شمار کارگران نسبت به کار فزونی دارد و از این رو ، هر کس خود را در
حال کم کاری می بیند.»
بی هنجاری: ANOMIE
«به
وضعیتی اطلاق می شود که در آن هنجارهای اجتماعی نفوذ خود را بر رفتار فرد
از دست داده است.»
«بی هنجاری را می توان وضعیتی دانست که در جامعه
هنجار معینی وجود ندارد که فرد از آن پیروی کند و او بی ریشه عمل می
کند.این حالت هنگامی رخ می دهد که انتظارات فرهنگی با واقعیات اجتماعی
ناهماهنگ و ناسازگار است.»
پول: MONEY
«پول
، ابزاری اقتصادی است که توسط آن می توان کالا ها و خدماتی را بدون مبادله
ی بیواسطه ی آنان با کالاها و خدمات دیگر به دست آورد. پول وسیله ای است
برای خارج شدن از معامله ی کالا با کالا.»
تضاد :
CONFLICT
«اگر ارزش های خرده نظام های یک نظام
اجتماعی کل با یک دیگر یا با ارزش های کلی جامعه ناسازگار باشند ، آن نظام
اجتماعی کل ، دچار عدم تعادل است.»
«تعارض میان افراد یا گروهها در
جامعه.که به دو صورت ممکن است ظاهر شود،1-هنگامی که برخورد منافع بین دو یا
چند فرد یا گروه وجود دارد، 2- در مواردی که افراد یا گروهها به
مبارزه فعّالانه با یکدیگر می پردازند.تضاد منافع همیشه به مبارزه آشکار
نمی انجامد ،اگرچه ممکن است تضادهای جدی بین احزابی رخ دهد که به اشتباه
گمان می کنند منافعشان مخالف یکدیگر است.»
«تعارض صورتی از کنش متقابل
است که در آن دو یا چند شخص یا گروه سعی می کنند یکدیگر را از سرراه
بردارند خواه با نابود کردن خواه با بی اثر کردن طرف مقابل.»
تعادل
اجتماعی:
SOCIAL EQILIBRIUM
«در صورتی که خرده نظام های یک نظام
اجتماعی کل بر اساس ارزش های هماهنگ شکل گرفته باشند ، یک کل منسجم را
تشکیل می دهند که همه ی اجزای آن در یک جهت عمل می کنند . که به آن نظام
اجتماعی متعادل گفته می شود.»
تعامل اجتماعی:
SOCIAL INTERACTION
«اگر رفتار فردی ، پاسخ فرد دیگری را برانگیزد؛ میان آن ها رابطه ی
متقابلی برقرار می شود که به آن ‹تعامل اجتماعی› می گویند.»
تعارض
نقش:
ROLE CONFLICT
« وضعیتی است که به خاطر آن پدید
می آید که شخص دارای یک یا چند منزلت است و آن منزلت ها چشمداشت های
متناقضی را از نظر نقش ایجاب می کند.»
تغییر فرهنگی:
CULTURAL
CHANGE
«به مجموعه ای از تغییرات که در محدوده ی فرهنگ باقی می ماند (
همان بخشی که فرهنگ اجازه ی نو آوری در آن می دهد یا تغییراتی که در نهایت
جزو نظام فرهنگی می شود).»
تکامل فرهنگی :
CULTURAL EVOLOUTION
«تکامل
فرهنگی اطلاق می شود به فرایندی زمانی-صوری ، مستمر و معمولاً افزایش
یابنده و پیشرونده، که بوسیله ی آن پدیده های فرهنگی ، با سازمان منظمی که
دارند ، متحول می شوند ویک شکل و یک مرحله ، جای شکل یا مرحله ی
دیگر را می گیرد.»
تقاضا: DEMAND
«تمایل
برای مصرف و خرید کالا در طی زمان و مکان مشخص.»
تقسیم کار:
DIVISION OF LABOUR
«تخصصی شدن وظایف کاری که به واسطه ی آن مشاغل
مختلف درون یک نظام تولید با هم ترکیب می شوند. »
تقلید:
IMITATION
«منظور از تقلید این است که شخص عیناً و
بطور کلی فوراً عمل یکی از افراد پیرامون خود را دوباره انجام دهد.»
تورم:
INFLATION
«تورم عبارت است از افزایش بی رویه و
مداوم قیمتها که یکی از علل عمده آن نابرابری عرضه و تقاضای کل در جامعه
است»
«تورم ، فزونی تقاضای متکی بر پرداخت نقدی با پول است ، بر عرضه ی
کالا هایی که با توجه به هزینه های تمام شده ارزیابی شده باشند. افزایش
عمومی قیمت ها از این شرایط ناشی می شود.»
توسعه: DEVELOPMENT
«کلیه کنش هایی است که به منظور سوق دادن جامعه ای به سوی تحقق مجموعه ای
منظم از شرایط زندگی جمعی و فردی صورت می گیرد ، که در ارتباط با بعضی
ارزشها مطلوب تشخیص داده شده است.»
تولید: PRODUCTION
«در
زبان اقتصادی ، تولید حاصل فعالیت اقتصادی انسان ها است که سر انجام به
آفرینش کالاها و خدماتی منتهی می شود که قادر به ارضای نیازهای افراد و
جماعات باشند.»
«از دیدگاه حسابداری ملی . تولید عبارت از فعالیتی است
که به تهیه ی کالا یا خدمات مورد تقاضای مردم بپردازد یا بر ارزش کالاها و
خدماتی که از قبل تهیه شده اند ، بیفزاید.»
ثروت:
WEALTH
«پول و دارایی های مادی که فرد یا گروهی
دارد.»
جامعه: SOCIETY
«جمعیّتی سازمان
یافته از افراد است که با هم در سرزمینی مشترک سکونت دارند، وبا همکاری در
گروهها نیازهای اجتماعی ابتدایی و اصلی شان را تأمین می کنند وبا مشارکت
در فرهنگی مشترک به عنوان یک واحد اجتماعی متمایز شناخته می شوند.»
«جامعه
به گروهی از افراد اطلاق می شود که مدت زمان درازی با هم زندگی کرده
باشند، سرزمینی را در اشغال خود داشته باشند و سرانجام ،توانسته باشند
خودشان را با عنوان یک واحد اجتماعی متمایز از گروههای دیگر، سازمان داده
باشند.»
جامعه پذیری:
SOCIALIZATION
«آماده شدن فرد توسط
جامعه برای بر عهده گرفتن نقش ها.»
«جامعه پذیری جریان تأثیر دو جانبه
ا یست میان یک شخص وشخص دیگرکه در نتیجه آن الگوهای رفتاراجتماعی پذیرفته
شده و با آنها سازگاری حاصل می شود.
جامعه پذیری را می توان ازدو
دیدگاه ملاحظه کرد:عینی ، ازدیدگاه جامعه ای که برفرد اثرمی گذارد ذهنی ،
ازدیدگاه فردی که به تأثیرجامعه پاسخ می دهد.
از لحاظ عینی ، جامعه
پذیری فرایندی است که به موجب آن جامعه فرهنگش را ازیک نسل به نسل بعدی
انتقال می دهد وفرد را با شیوه های پذیرفته شده و تأیید شده ی زندگی سازمان
یافته اجتماعی سازگار می کند.
از لحاظ ذهنی ، جامعه پذیری فرایندی است
که فرد ازگذرآن خودش را با محیط اجتماعی- فرهنگی پیرامونش سازگار
می کند. »
«اجتماعی شدن فراگردی است که انسانها از طریق آن
شیوه های زندگی جامعه شان را یاد می گیرند ، شخصیتی کسب می کنند و
آمادگی عملکرد به عنوان عضو یک جامعه را پیدا می کنند.»
«منظور از
اجتماعی شدن کیفیت فراگیری و جذب مدلهای جامعه است از سوی اعضاء یک جمع و
قرار دادن آن مدل ها را جزو مقررات زندگی شخصی خود.»
جامعه توده وار:
MASS SOCIETY
«این اصطلاح دلالت دارد بر جامعه ای که توده است و
یا از بعضی لحاظ، مشخصه اش وجود توده یا توده های افرادی انگاشته می شود که
آن را تشکیل می دهند . چنین جامعه ای به صورت های گوناگون از طریق خصوصیات
تحرک فزاینده ، و تفکیک اجتماعی ، و فقدان ریشه ها ، ارزش ها یا تعلقات
سنتی مشخص می شود.»
«جامعه ی توده وار جامعه ای است که در آن تعامل
های اجتماعی با واسطه ی رسانه های جمعی انجام می شود و روابط از شکل رودررو
به روابط غیر مستقیم و با واسطه تبدیل می شود.»
حافظه:
MEMORY
«اصطلاحی کلی و عام است که بر برگشت
هشیارانه ی همه یا بخشی از کنش یاتجربه ای که در گذشته آموخته شده یا رخ
داده است دلالت می کند.»
حجم پول:
MONEY STOCK
«مجموع میزان
اسکناس ها و مسکوکاتی که در دست اشخاص است و سپرده های دیداری بخش خصوصی
را حجم پول گویند.»
حزب: PARTY
«حزب
سیاسی :سازمانی که با هدف دست یابی به قدرت حکومتی و استفاده از آن قدرت
برای تعقیب برنامه معینی تأسیس گردیده است.»
حقوق اجتماعی:
SOCIAL
RIGHTS «حقوق استفاده از خدمات اجتماعی
و رفاهی که همه
شهروندان در اجتماع ملی معینی دارا هستند.»
حقوق سیاسی:
POLITICAL
RIGHTS
«حقوق مشارکت سیاسی ،مانند حق رأی در انتخابات محلّی و ملّی ،که
شهروندان اجتماع ملی معیّنی دارا هستند.»
حکومت: GOVERNMENT
«فرایند
اعمال سیاستها و تصمیمات توسط مقامات رسمی در یک دستگاه سیاسی.ما می
توانیم از حکومت به عنوان یک فرایند سخن بگوییم، یا اصطلاح حکومت را برای
اشاره به مجموعه مقامات رسمی مسئول اتخاذ تصمیمات سیاسی لازم الاجرا به کار
بریم.»
«حکومت دستگاه اداره کننده دولت می باشد که مجموعه اقتدارات سه
گانه دولتی یعنی قوای مقننه ، مجریه و قضائیه را در اختیار دارد. از این
رو حکومت از گروهی از افراد تشکیل شده که دارای قدرت و مسئولیّت هایی هستند
که آنها را قادر به اتخاذ خط مشی ها و اجرا واعمال آنها می کند.»
خانواده:
FAMILY
«گروهی از افراد که با پیوندهای خونی
،ازدواج ، یا فرزند خواندگی با یکدیگر مربوط بوده، یک واحد اقتصادی را
تشکیل می دهند و اعضای بزرگسال آن مسئول پرورش کودکان هستند.»
«خانواده
مرکب از گروهی از افراد است که از طریق خون، ازدواج یا فرزند خواندگی به
یکدیگر مربوط و منسوب بوده ، برای مدتی طولانی و نامشخص باهم زندگی می
کنند.»
خدمات: SERVICES
«غیر از کالا ها فعالیت
هایی نیز وجود دارند که بر طرف کننده بخشی از نیازهای انسان هستند،این
فعالیت ها را که توسط انسانها صورت می گیرد خدمات می گویند.»
«تمامی فعالیت هایی که مستقیماً تولیدی به حساب نمی آیند ، در زمره ی
خدمات تلقی می شوند.»
خرده نظام اجتماعی:
MICRO SOCIAL
SYSTEM
« به نظام هایی که جزئی از نظام های اجتماعی بزرگ تر هستند خرده
نظام گفته می شود.»
خرده نظام فرهنگی:
SUB-CULTURE
«ارزشها
و هنجارهای متفاوت با ارزشها و هنجارهای اکثریت که یک گروه درون جامعه ای
بزرگتر داراست.» «شبکه ی الگوهای رفتاری ای که به رغم برخی وجوه تمایز ،
مشابه با فرهنگ غالب است.»
خود: SELF
«سیمای فرد به عنوان یک
فرد مشخص و مستقل و با هویت خاصی که دیگران نسبت به او واکنش نشان می
دهند.»
خودآگاهی:
SELF-CONSCOUSNESS
«آگاهی از هویت اجتماعی
مشخص خود،به عنوان شخصی متمایز از دیگران.»
خود آیینه سان:
LOOKING GLASS SELF
«جامعه شناسی به نام چارلز هورتون کولی این نظریه
را تنظیم کرد در این نظریه، آیینه همان جامعه است که چونان یک آیینه برای
ما امکان آن را فراهم می سازد که واکنش های دیگران را نسبت به رفتارخودمان
مشاهده کنیم . تحول خود اجتماعی هر فرد، از همان نخستین سال های زندگی
آغاز می شود. تصویر خود یک کودک از خانواده اش سرچشمه می گیرد ودر
سراسر زندگی، طی تماس شخص باهمبازی ها، همسالان وهمگنانش، تحول می یابد. »
«تصویر بازتاب شده ی خود که حاصل واکنشهای دیگران در برابر رفتار فرد
است.»
خود اجتماعی:
SOCIAL SELF
« خود اجتماعی هویتی است
که به وسیله ی واکنش های دیگران به فرد داده می شود . فرد با آگاه شدن از
این هویت اجتماعی به خود آگاهی می رسد.»
خود ارزیابی شونده (من):
I
«جنبه های بی همتا و منحصر به فرد شخصیت یک فرد که
سرکش و وادارنده اند.»
خود ارزیابی کننده (خودم): ME
«جنبه ای از شخصیت فرد که هنجارها و ارزش های جامعه در آن منعکس است.»
خود
شیفتگی : NARCISSISM
«به گفته ی سی نت (Sennett) ، خود شیفتگی ،
را نباید با اندیشه ی عامیانه ی تحسین خویش اشتباه کرد . خود شیفتگی ، به
عنوان آشفتگی منش نوعی دل مشغولی به‹ خود›است که موجب می گردد شخص از تعیین
مرزهایی بین‹ خود › و دنیاهای بیرونی عاجز بماند . شخص خود شیفته
رویدادهای دنیای بیرونی را به نیازها و تمایلات ‹ خود › مرتبط می سازد و
فقط می پرسد ‹ این چه فایده ای برای من دارد..»
«کریستوفر لاش
(Christopher Lasch)،معتقد است که در عصر جدید مردم با کنار گذاشتن
زندگینامه های آمیخته با خطر های بزرگ ، فعالیت های خود را بر استراتژی بقا
متمرکز می سازند. بدین ترتیب مردم ، با رها کردن هر گونه امیدی در مورد
مهار کردن محیط زندگی عمومی ، به دلمشغولی های صرفاً شخصی پناه می برند :
دلمشغولی به خودسازی ها و بهبودهای روانی و جسمانی.لاش این وضع وحال را به
نوعی تبخیر تاریخ تعبیر می کند…. در متن چنین زمینه ای است که مردم با ولع
هرچه تمام تر به جستجوی نوعی امنیت روانی وآسایش خاطر فرّار و دست نیافتنی
می دوند و اغلب هم ناکام می شوند.»
خودکاری: AUTOMATION
«فرایندهای
تولیدی که به وسیله ی ماشین و تنها با حداقل نظارت انسانی تنظیم و کنترل
می شود.»
خودکشی: SUICIDE
«هر نوع
مرگی که نتیجه ی مستقیم یا نامستقیم کردار مثبت یا منفی خود قربانی است که
شخصاً می دانسته است که می بایست به همین نتیجه برسد.»(دورکیم)
درونی
شدن فرهنگ:
INTERNALIZATION OF CULURE
«عجین شدن فرهنگ با
استعدادهای زیستی فرد را درونی شدن فرهنگ گویند.»
دگرگونی اجتماعی:
SOCIAL
CHANGE
«تغییر یا تبدیل ساختار اجتماعی جامعه که معمولا در یک دوره ی
معین زمانی رخ می دهد.»
دل زدگی(دلسردی) از نقش:
ROLE DISTANCE
«انجام دادن یک نقش از روی بی علاقگی و بی تفاوتی.»
دموکراسی:
DEMOCRACY
«نظامی سیاسی که اجازه می دهد شهروندان در تصمیم
گیری سیاسی شرکت کرده یا نمایندگان مجامع حکومتی را انتخاب کنند.»
«نوع
حکومت دموکراتیک که مبتنی بر مراجعه به آراء عمومی وانتخاب هیأت عالی
مقننه است.»
دولت: STATE
«دولت نهادی
سیاسی - قانونی است که در برگیرنده تمام افراد سرزمین یک کشور می باشد.
دولت در محدوده سرزمینش دارای حاکمیت است.»
«در واقع ، دولت فقط آن جزء
از هیأت سیاسی است که وظیفه ی خاص آن حراست از قانون ، حکومت در چار چوب
قانون اساسی ، ارتقای پیشرفت و سعادت همگان ، تأمین نظم عمومی و اداره ی
امور همگانی ،است….»
دیکتاتوری:
DICTATORSHIP
«دیکتاتوری نظامی
سیاسی است که در آن یک فرد ، یا یک گروه کوچک و یا یک حزب ،در باب حیات
،آزادی و تعیین سرنوشت اتباع کشوری معین ، از اختیاراتی تام برخوردار است.»
دیگری نوعی (عام):
GENERALIZED OTHER
«ترکیبی است از
انتظاراتی که فرد گمان می کند دیگران از او دارند.»
دیگر مهم (خاص):
SPECIFIED
OTHER
«شخصی که بر رویکردها و رفتار یک فرد نفوذ چشمگیری دارد.»
رابطه
اجتماعی:
SOCIAL RELATION
«اصطلاح رابطه اجتماعی برای ترسیم شرایطی
بکار می رود که دو یا چند نفر ، در رفتاری مشارکت دارند که در چارچوب آن ،
هر یک از آنان ، رفتار دیگری را به طرز معنا داری به حساب می آورد ، در
نتیجه رفتار مذکور برهمین اساس جهت گیری می شود.»
رژیم سیاسی :
POLITICAL REGIME
«شیوه سازماندهی روابط بین حاکمان و کسانی است که تحت
حکومت آنانند.رژیم سیاسی را مجموعه ی نهادهایی که بر پایه ی آنان جامعه ی
مدنی سازمان می یابد و اعمال قدرت تنسیق می شود مشخص می دارند. قانون اساسی
یک کشور، رژیم آن را بیان ومشخص می دارد0»
رشد اقتصادی:
ECONOMIC
GROWTH
«درصد افزایش تولید ملی حقیقی (به قیمت ثابت) نسبت به سال قبل.»
رسانه های جمعی:
MASS MEDIA
«شکل های ارتباط ،مانند روزنامه
ها،مجلات،رادیو و تلویزیون که به منظور رساندن پیام به پیام گیرندگان انبوه
طرح ریزی شده اند.»
«اصطلاح ‹ وسایل ارتباط جمعی › ،مجموع فنون ،ابزار
و وسایلی را می رساند که از توانایی انتقال پیام های ارتباطی حسی ویا
اندیشه ای در یک زمان به شماری بسیار از افراد و مخصوصاً ‹ در فواصل زیاد ›
، برخوردارند.»
رفتار: BEHAVIOUR
«به عمومی
ترین معنای آن اشاره است به تغییر ، حرکت یا پاسخ هر دستگاه -یا موجودیت-در
رابطه با پیرامون آن یا در برابر موقعیتی.»
روستا (جامعه ی قومی یا
روستایی):
FOLK SOCIETY
«جامعه ای که مردم در آن به فعالیت های
کشاورزی اشتغال دارند و سنت ها و پیوندهای مستحکم خانوادگی رفتارشان را
تعیین می کند.»
ساختار اجتماعی:
SOCIAL STRUCTURE
«ساختار
اجتماعی به این واقعیت اشاره میکند که جوامع متشکل از کنشهای اتفاقی نیستند
بلکه خصلت پایدار و سازمان یافته ای دارند.ساختار جامعه به نظم و ترتیبهای
اساسی ،یا الگویابی روابط اجتماعی در میان مردم اطلاق می گردد.»
«یک
ساخت اجتماعی مجموعه یا کلی است اجتماعی،متشکل از اجزائی سازمان یافته، کم
وبیش وابسته به یکد یگر ودارای پیوندی با دوام با یکدیگر0 »
«ساختار
اجتماعی، به مجموعه یا کل اجتماعی متشکل از اجزاء که همبستگی متقابل اجزاء ،
آن را به صورت یک کل درآورده، بقا و دوام آن را تأمین می کند ، گفته
می شود.»
سازمان: ORGANIZATION
«گروه بزرگی از
افراد که در بر گیرنده مجموعه معینی از روابط اقتدار است.»
«سازمانهای
رسمی متشکل از گروههایی از افراد است که فعالیتهای خود را برای دست یابی به
هدف تعریف شده و کاملا مشخصی هماهنگ می کنند. سازمان های رسمی ، نسبتا
بزرگند و دارای مقررات معین و سلسله مراتب مشخصی از اقتدار و مسئولیتند.»
سندیکا:
SYNDICATE
«اتحادیه ی صنفی به منظور دفاع از منافع
اقتصادی و اجتماعی پیشه وران و صنعتگران.»
«پیوند اشخاص حقیقی و حقوقی
را می رساند که هدف از استقرار آن ، دفاع از منافع مشترک به نمایندگی از
جانب آن اشخاص است.»
سیاست های پولی:
MONETARY POLICIES
«به
سیاست هایی که دولت از طریق بانک مرکزی برای کنترل پول و حفظ